استفاده از رسانههای اجتماعی از جمله فیس بوک و توئیتر در بین جوانان افغان روز به روز در حال افزایش است و کاربران افغان درحال شکل دهی هویت افغانستان در فضای مجازی هستند. اگر چه هنوز بخاطر دسترسی محدود مردم افغانستان به اینترنت و زیاد بودن قیمت اینترنت استفاده از این رسانههای اجتماعی قابل توجه نیست اما روند روبه رشد فعالیتها و ارتباطات مجازی مردم افغانستان و کاربرد این شبکهها در تسریع جریان آزاد اطلاعات و شریک ساختن خبرها و بسیج فعالیتهای عمومی امیدوار کننده است.
رسانههای اجتماعی در حال فراگیری زندگی عمومی انسان هستند و این زندگی واقعی را به زندگی مجازی پیوند دادهاند؛ پیوندی که در یکی دو سال اخیر سبب تحولات بزرگ و بروز انقلاب و سرنگونی قدرتهای دیکتاتور در کشورهای مصر، تونس و لیبیا و یمن شد. این تحولات که برخاسته از نقش بسیج کننده و متحول کننده رسانههای اجتماعی فیس بوک، یوتیوب و توئیتر بود؛ سرآغاز فصلی شد که بهارعربی نام گرفت.
نقش رسانههای اجتماعی بیشتر در کشورهایی برجسته و تاثیرگذار است که شاهد ناآرامیها و سرکوب حکومتی بوده و دسترسی مردم به رسانههای جهانی محدود بوده یا اینکه فریاد مردم آزادی گرا در نطفه نابوده میشود.
این بهار روز به روز به جامعه افغانستان هم نزدیکتر میشود؛ چیزی که الگویی برای سرآغاز ایجاد تغییر و مبارزه با ظلم، بیعدالتیها و چالشهای سیاسی اجتماعی در کشور شده است.
تاجاییکه نهادهای رسانه یی افغانستان به پاس قدمهای میمون این میزبان مجازی، هفته یی را بنام هفته رسانههای اجتماعی نام گذاری کردند و خواستار جهانی شدن این هفته شدهاند.
کاربران افغان در فضای مجازی رسانههای اجتماعی با ذوق وسلیقه خود خبر رسانی میکنند، دست به افشاگری میزنند و با ایجاد گروههایی به مناسبتها و رویدادهای مختلف در صدد راهی برای سرگرمی و یا حل مشکلات جامعه هستند و یا دیدگاههایشان در مورد مسایل کشوری و جهانی با دیگران شریک میسازند.
درحال حاضردر افغانستان؛ جاییکه بحران جریان دارد و فساد و بیقانونی بیداد میکند، رسانههای اجتماعی از منابع مهم اطلاع رسانی سریع محسوب میشود.
تاجاییکه اخیر بیبی سی در گزارشی شمار کاربران افغان در فیس بوک را ۳۰۰ هزار اعلام کرده که بیش از هفتاد درصد آن را جوانان تشکیل میدهند.
آنچه که از مرور گذرای صفحات فیس بوک کاربران افغانستانی میتوان برداشت کرد این است که جوانان این کشور با راه اندازی کارزارهای تبلیغاتی و شریک ساختن مطالب، عکس و تصویر در رسانههای اجتماعی، به ویژه فیس بوک، خشونت و افراط گرایی را نکوهش میکنند؛ از فساد و بیعدالتی در لایههای مختلف دولت شکایت میکنند و ناهنجاریها و باورهای نادرست حاکم بر جامعه سنتی افغانستان را محکوم مینمایند.
اخیرا چند تظاهرات در محکومیت فساد اداری، خشونتها، ناامنیها و پدیده افراط گرایی در ولایتهای کابل و هرات از طریق همین رسانههای اجتماعی سازماندهی شد و شرکت کننده گان تظاهراتها از طریق فیس بوک دعوت شده بودند تا نشان دهند که میتوان بدون استفاده از سلاح و زور دست به تغییر و اصلاحات زد.
در هرات در چندین مورد، رسانههای اجتماعی فیس بوک در بسیج و حل مشکلات و مبازرات به میدان آمد؛ از مبارزه با خرافات و عدد ۳۹ گرفته؛ تا تلاش برای فعالیت مجدد روزنامه اتفاق اسلام، حل مشکل آب و برق، واکنشهای جوانان درمورد کسب مدال برنز توسط روح الله نیکپا در المپیک لندن و اخیرا برای مبارزه با افراط گرایی و اعتراض مدنی بخاطر لغو کنسرت شفیق مرید از سوی یک عالم دینی؛ کارگر افتاد و این ابر رسانه، توانست نقش برجسته خود را در این رویدادها داشته باشد.
این دستاوردها که زاییده فعالیتهای مجازی جوانان افغان در فیس بوک است؛ انتظار میرود که در رویدادهای بزرگتر به صورت مهندسیتر استفاده شود و مطمئنا تاثیرگذار هم خواهد بود. تاجاییکه فعالیتهایی مجازی سیاسیون و ارگ نشینان پایتخت هم این روزها در رسانههای مجازی برجسته شده و این افراد پی بردهاند که میشود از آن برای رسیدن به اهداف سیاسی و نفوذ در افکار عمومی استفاده موثرکرد. دیپلماتهای و نمایندگان افغان از رسانههای اجتماعی به عنوان بهترین رسانه استفاده میکنند و در پیوند با رویدادهای جاری در افغانستان مطالب و پیامهایی نشر میکنند.
حتی این روزها دیده میشود که طالبان هم حضور گسترده دیی در صفحات اجتماعی فیس بوک و یوتیوب دارند و این گروه از فیس بوک با استفاده نام و تصاویردختران در شبکههای اجتماعی از سربازان خارجی مستقر در افغانستان اطلاعات میگیرند. این شگرد تازه طالبان، پی بردن آنها به اهمیت فن آوری ورسانه در ادامه جنگ اطلاعاتی است.
در پهلوی این موارد آنچه که به عنوان چالش استفاده از رسانههای اجتماعی در میان کاربران افغانستانی مطرح است، نبود فرهنگ و دانش درست استفاده از این رسانهها در فضای مجازی است. انتشار عکسها و تصاویر مستهجن و غیراخلاقی از نگرانیها و چالشهای عمده است. چیزی که در دین و فرهنگ مردم افغانستان ممنوع است و سبب منحرف شدن نوجوانان و جوانان میشود و این خود از تبعات ویران کننده و منفی پدیده اینترنت محسوب میشود.
توهین به یکدیگر و شخصیت کشیها و نیز سوء استفاده از هویت و نام افراد دیگر و ساخت حساب به نامهای مختلف از سوی برخی کاربران افغانستانی سبب شده تا هتک و حرمت شخصیتهای حقوقی و حقیقی به یک عمل خیلی ساده و پیش افتاده تبدیل شود و این رسانه اجتماعی میدان امنی برای خالی کردن عقدههای شخصی گردیده است.
انتشار مطالب کم اهمیت و بیارزش و برچسبهای ناخواسته آنها از سوی برخی دیگر از کاربران افغانستانی در فیس بوک نیز مزاحمتها و وقت گیریهایی است برای خیلی از ما کاربران رسانههای اجتماعی دردسرساز و ناراحت کننده شده است. یکی مینویسد، «من پدرشدم» دیگری در دیوارمان برچسب میزند که «عکس بچه گیهایم» و یکی دیگر از خواب شیرین خود برایمان میگوید و.... چیزهایی که برای خیلی از ما کاربران فیس بوک بیاهمیت و کم ارزش است اما ناخواسته هر روز از جلوی دیدمان میگذرد.
حسابهایی از سوی برخی کاربران فیس بوک در افغانستان ایجاد شده که هنوز صاحب آن تولد نشده یا هنوز تازه تولد شده اما این کودک نامعلوم هر روز برایمان پیام مینویسد. بسیاری از کاربران افغانستانی در فضای مجازی از رسانههای اجتماعی برای سرگرمی و اتلاف وقت استفاده میکنند که این با رسالت و نقش اصلی این رسانهها در کشورهایی مثل افغانستان مغایرت دارد؛ درحالی که میشود از آن برای فرصتهایی مانند تغییر و اصلاحات استفاده کرد.
با این همه نقش مثبت و تاثیرگذار رسانههای اجتماعی در افغانستان روز به روز بیشتر میشود و نمیشود آن را انکار کرد. آنچه مهم است دانش و فرهنگ استفاده از رسانههای اجتماعی در بین افغانان و دسترسی عمومی به اینترنت میتواند قدرت و ثاثیر فوق العاده این شبکهها را در کشور ترویج و توسعه دهد و باید منتظر بود تا این پدیده ها بصورت خودجوش به میان آید و گذار فعلی را باید با امیدواری و با استفاده موثر و درک دقیق از کارکرد اصلی رسانههای اجتماعی در افغانستان پیمود.
مطالب زیادی درباره تاثیر بلاگنویسی نوشته شده است. افراد زیادی وارد این عرصه نوشتاری شدهاند و کسانی دیگر نیز در اندیشه ورود به آن هستند. وبلاگ یا «روزنامهنویسی شهروندان» که انتشار آنلاین مطالب شخصی است به بخشی جداییناپذیر از گفتمان بشری تبدیل میشود.
بلاگرهای سرشناس به برنامههای رادیویی دعوت میشوند و روزنامههای چاپی خلاصه و جمعبندی روزانهای از فضای وبلاگ تهیه میکنند. بلاگرهای معروف هزاران بازدیدکننده در روز دارند. هر حزب سیاسی وبلاگ مخصوص داشته و نمایندگان مجلس از طریق وبلاگ با حوزه انتخابیه خود در ارتباط هستند. روزنامه گاردین یک ابروبلاگ دارد که مقالهنویسان روزنامه در آنجا مطلب مینویسند. اینترنت ماهیت نوشتن و به ویژه روزنامهنویسی را تغییر داده است و هیچ نویسندهای نمیتواند نسبت به آن بیاعتنا باشد. روزنامهنگاران چه آنهایی که باسابقه هستند و چه آنهایی که در ابتدای راه هستند باید آثار و تبعات این وسیله قرن بیست و یکم را درک کنند، حتی اگر قصد نوشتن در وبلاگها را نداشته باشند.
انتشار بدون هزینه در وبلاگ آثار اقتصادی دارد و نویسندگان سنتی خواهند دید که بازار روزنامهنگاری از دستشان خارج میشود. در این دنیای جدید، تقاضا برای نوشتن بیشتر میشود اما احتمال میرود با شکلگیری عرضه بیشتر جهانی نویسندگان، حقالزحمه دریافتی آنها کاهش یابد. اگر مردم انتظار کسب خبر آنی را داشته باشند ضربالاجلها کوتاهتر شده و محدودیت واژگان برای پاسخگویی به تقاضاهای جدید و کوچکتر بیشتر میشود. البته عکس آن هم میتواند اتفاق افتد یعنی نویسندگان آزادی عمل بیشتری خواهند داشت تا در صورت تمایل، جملههای بیشتری به مطلب اولیه خود اضافه کنند.
نشر آنلاین، جنبههای مثبت دیگری هم دارد. اینترنت که یک منبع رویایی برای تحقیق است، با حضور بلاگرهای متخصص که نگاه درونی و دقیقتری به حرفه خود دارند از غنای بیشتری برخوردار میشود. وبلاگها همچنین میتوانند روایتهای دست اول از شاهدان عینی در حوزههای غیرقابل دسترس برای دیگران ارائه دهند. بلاگرها واقعیتها و آمار را با وسواس بیشتری نقد و ارزیابی میکنند چون فضای نامحدودی برای تحلیل و تفسیر دارند. این نقطه قوت وبلاگها، جلوی سرقت ادبی را میگیرد.
روزنامهنگاران باسابقهای که وبلاگ مینویسند احساس میکنند وقت صرف شده ارزشش را داشته است زیرا بحثها و نظرات مطرحشده در وبلاگ، طرز نگارش را بهتر و دقیقتر میکند. همچنین دنیای وسیعتری از اخبار و تفسیرها را در اختیار فرد میگذارد. گفتوگوها در وبلاگها گاهی گزنده و نیشدار است و باید سنجیده و با اندیشه وارد بحثی شوید وگرنه جدی گرفته نشده و کنار گذاشته میشوید.
امکان راهاندازی بدون هزینه و راحت وبلاگها باعث شده که هر روز شاهد تعداد زیادی وبلاگ جدید باشیم و وبلاگ به صورت همگانی درآمده است. یکی از شکایات این است که اکثر وبلاگها چیزی برای گفتن ندارند. اما آن روی دیگر سکه این است که چون اکثر مردم چیزی برای گفتن ندارند. وبلاگها ابزاری برای نوشتن هستند و بیواسطهگی این وسیله توجیه نمیکند که بلاگر مطالب جالبی ننویسد. اگر خوب میدانید چه چیزی بنویسید و آن را خیلی خوب مینویسید پس وبلاگها خوانندگان مشتاق و جدیدی برایتان پیدا میکنند
وبلاگ، وب نامه، وب نوشت، تار نگار يا بلاگ؛ رسانه اي ساده و انعطاف پذير است كه حال ارتقاء ارتباطات در عالم اينترنت و بازتاب تعامل انسان با اين فضاي باز مجازي است. رسانه اي كه با رشد چشمگير خود، جوانان ايراني را در رتبه دهم رده بندي جهاني قرار داده است. (با توجه به درصد كم كاربران اينترنت به نسبت جمعيت كل جمعيت در ايران اين رتبه بسيار قابل توجه است.)
وبلاگ توانسته پتانسيل بالايي را براي استفاده هاي شخصي و حرفه اي ايجاد كند، به طوري كه امروزه اشخاص، گروه ها، احزاب، تشكل ها و... زيادي از آن براي ارائه عقايد و نظرات خود استفاده مي كنند. درواقع وبلاگ ها عبارتند از روزنامه هاي شخصي روي شبكه اينترنت كه با برنامه اي ساده اداره مي شوند. بلاگ ها عامدانه اطلاعات عيني و عقايد شخصي را با هم آميخته و اغلب با يك لينك به منبع اصلي، يك بلاگر ديگر و يا مقاله اي كه وبلاگ نويس مزبور مورد تحليل قرار داده و يا مايل است آن ها را به مخاطبين خود معرفي كند، همراه هستند.
اولين وبلاگ توسط «تيم برنرز ليTim Berners Lee » مخترع وب، ايجادشد كه درآن وي به سايت هاي جديدي كه در آن زمان روي اينترنت فعال مي شدند، اشاره مي كرد. درفاصله بين سال هاي 1996 تا 1997 كه از آن به عنوان «انفجار وب» نام برده مي شود، چندين وبلاگ جديد ايجاد شد و پس از آن شاهد گسترش وعمومي شدن وبلاگ ها بوديم. در سال 1999 با راه اندازي چندين سرويس رايگان و ارزان قيمت در رابطه با وبلاگ و وبلاگ نويسي، تعداد آنان روبه افزايش نهاد و تا اواسط سال 2000 بيش از يك هزار وبلاگ ايجاد شد و اين رقم تا اواسط سال 2002 به بيش از نيم ميليون رسيد. با اين حال در ژوئن سال 2003 تعداد وبلاگ ها بين 4/2 تا 9/2 ميليون اعلام شد و در ابتداي سال 2005 تعداد آن به مرز 10ميليون رسيد و هم اكنون حدود 48ميليون وبلاگ در اينترنت وجود دارد و تعداد وبلاگ ها در جهان به طور متوسط هرشش ماه يكبار دوبرابر مي شود.»
امروز نقش جوانان ايراني در توليد محتواي وبلاگ هاي فارسي غيرقابل انكار است؛ جواناني كه توانسته اند علاوه بر انتقال تجربيات و دانش و اطلاعات خود به ديگران، به گسترش ارتباطات نيز كمك كنند.
بررسي ها نشان مي دهد پيامدها و تأثيرات سياسي، اجتماعي و فرهنگي وبلاگ هاي فارسي بعنوان يكي از مظاهر تكنولوژي هاي نوين اطلاعاتي حائز اهميت است. به بيان ساده تر، وبلاگ ها مي توانند يك بستر مناسب براي نوآوري هاي فناوري آموزشي باشند.
براي وبلاگ نويسي شايد بهترين تعريف، روزنامه نگاري نوين باشد، اين شيوه نوين به خاطر شخصي بودن فاقد عناصر سازماني مثل هيئت تحريريه و... هستند و به همين دليل برخي آن را فاقد استانداردهاي روزنامه نگاري مي دانند. اين در حالي است كه امروزه حتي بسياري از روزنامه هاي بزرگ و مطرح غرب مثل روزنامه «گاردين» و «نيويورك تايمز» داراي وبلاگ هستند.
همانطور كه اشاره شد وبلاگ، فرم خاصي از وب سايت است كه به طور متناوب به روز مي شود و مطالب به ترتيب تاريخ در آن مرتب مي شوند. رسانه اي با پتانسيل بسيار بالاكه زمينه را براي فعاليت هاي شخصي و حرفه اي فراهم آورده است. كارشناسان، وبلاگ را به عنوان جايگزين روزنامه نگاري مي دانند چنانچه آندرو گرومت مي گويد: «وبلاگ ها با تكنولوژي ساده و قابل دسترس، جايگزيني براي جريان هاي خبري سنتي شده اند و اكنون هر شهروندي مي تواند يك خبر نويس باشد و از آنجا كه پوشش خبر تاثير فراواني بر مسائل سياسي دارد، وبلاگ ها به عنوان رسانه هاي جديد مي توانند در انتشار خبرها تاثير زيادي در پوشش خبري و در نتيجه بر سياست بگذارند.»
درطول یک دهه گذشته تا کنون بیش از ۱۰سرویس وبلاگدهی در افغانستان ایجاد شده که فعالیت برخی متوقف شده است مواردی ازسرویس ها عبارتند از:
وبلاگ یا وب نوشت یک صفحهی شخصی است با نگارش و روایت تجربهها و آگاهیهای فردی با قابلیت نظرخواهی و هم فکری با مخاطبان دایم یا تصادفی خود.
کاربر وبلاگ یا وبلاگنویس به سادگی مدیرِ یک صفحه ای وب، همچون یک روزنامهی شخصی میشود، که میتواند به شکل منظم و زمانمند، اندیشهها، علایق، قطعههای هنری و ادبی و دیدگاههای گوناگون خود را خارج از الزامات و قواعد رسمی وسایل ارتباط جمعی، منتشر کند. نقطهی اشتراک وبلاگ با دیگر وسایل ارتباطی، وابستگی به تعامل دوسویه است.
پایداری و پویایی وبلاگها بسته به جلب مخاطب است و دراین میان نظرات موافق و مخالف، چالشها و توافقها به یک اندازه میتوانند در غنیسازی محتوا و فرم وبلاگنویسی مؤثر باشند. به واقع به دلیل موفقیت چشمگیر وبلاگها در برقراری تماس و ارتباط با طیف وسیع و گوناگونی از کاربران اینترنت بوده است که اکنون وبلاگنویسی خود به یک حرفه و فن تخصصی تبدیل شده است.
وبلاگنویسی یک فرآیند دانش و مهارت پویا و برنامهدار است. اغلب کاربران وبلاگ با دانشی اندک از این فن شروع میکنند اما در حین کار و به دلیل فضا و میدان پویا و ارتباطی وبلاگ اندک اندک بر مهارتهای نوشتاری و اندیشهگانی آنان افزوده شده و به همینسان دانش و شناخت آنان همپای محتوای وبلاگ پرمایهتر و غنیتر میگردد.
اکنون وبلاگها شامل سطح وسیعی از علاقهمندیها و تخصصها شدهاند. از یادداشتها و خاطرات شخصی و روزانه گرفته تا مطالب پیچیده و کاملاً تخصصی و طرفه این که در هر سطحی، هر کدام، مخاطبان پایدار و دایمی خود را مییابند و همواره بازار تبادل نظر، همفکری و گاه جدال و تنش در وبلاگها گرم است.
نکته مهم در موفقیت وبلاگها این است که وبلاگ برای نخستین بار فضایی برای اشتراک دانش و تجارب را فراهم کرد که هم از قوانین و قواعد رسمی دیگر سامانههای ارتباطی به دور بوده و هم قابلیت استفاده از سبک و شیوه شخصی در نگارش را ممکن میساخت.
وبلاگنویس به راحتی میتواند ذهنیت، ذوق و سلیقهی شخصی خود، دغدغــهها، پرسشهای خود را در مسألهای اجتماعی و گاه جهانی در آمیزد و آن را با مخاطباناش به اشتراک گذارد، از طرفی موتورهای جست و جوی اینترنتی هم در اینجا به کمک وبلاگنویسها میآیند تا از سراسر جهان افرادی با علایق و دغدغههای مشترک را به سوی آنان هدایت کنند. هر وبلاگ مجموعهای از پیوندها (لینک) به وبلاگها و سایتهای دیگر دارد که بدین شکل فرآیند ارتباط کاملتر میشود.
به این شکل وبلاگها به یکی از مهمترین و فرهنگیترین نیازهای بشر پاسخ شایستهای دادهاند. نیاز به بیان کردن در کنار رشد و شکوفایی مستمر.
در جامعهی شبکهای و ارتباطی که همواره بیم آن میرفت که تفکر و اندیشهی فردی در کوران سطحی شدن اطلاعات به محاق رود، یکی از امکانهای بازدارنده همین وبلاگها هستند که با اتکایی که بر محتوا و غنای معانی دارند چرخش آزادانهی آگاهیها و جهانبینیها و علایق فرهنگی را تسهیل میکنند.
در مجموع میتوان گفت وبلاگنویسی میدانی وسیع با بالقوهگیهای بالایی است که به همین علت مورد توجه مدیران برنامهریزان و محققان فرهنگ و اجتماعی قرار گرفته است.
طرح یک برنامه چندجانبــه از سویی برای نوشتن وبلاگ و از سوی دیگر برای مطالعهی وبلاگ ضــروری به نظر میرسد. در این رابطه خوب است ضمن آشناسازی و جلب توجه جوانان به این پدیده، ساز و کارهایی برای آموزش و انتقال تجربه برای وبلاگنویسان تازهکار یا علاقهمنــدان به وبلاگنویسی فراهم آید، به گونهای که با حفظ قابلیتهای آزادانه و فردی وبلاگ، وبلاگنویسی متعهد و وفادار به ارزشها و هنجارهای بومی، ملی، اخلاقی و آرمانی ضمن پایداری، توسعه و ترویج یابد. به همین دلیل لازم میآید تا در کشورهای متعهد به فرهنگ دینی، اخلاق عمومی، ایدههای صادق و آیندهنگارانه، به این ابزار مناسب توجه ویژهای صورت پذیرد و به این وسیله مبادرت به نشر فرهنگ و ارزشهای والای الهی، معرفتـی، اخلاقی و فرهنگی شود. حضور پر رنگ و متنوع این رویکردها، میتواند فضای منفی نوشتارهای مغایر با اخلاق درون ذاتی انسانی و اجتماعی را تحت تأثیر آثار مثبت خود قرار دهد.
منابع:
برچسب : نویسنده : kabul1396 بازدید : 247